Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (6785 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Großaufgebot {n} U تعداد زیادی [از افراد پلیس و یا غیره]
Nicht wenige ... U تعداد زیادی [از مردم]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
so viele; dass ... U آنقدر زیاد که ... [به تعداد زیادی که ...]
unendlich viele U تعداد بسیار زیادی
Other Matches
allzu [sehr] <adv.> U زیادی
übermäßig <adv.> U زیادی
etliche U عده زیادی
mehrere U عده زیادی
Auswuchs {m} U گوشت زیادی
mit einem Großaufgebot <adv.> U با یک نیروی زیادی
Füllwort {n} U حرف زیادی
mancherlei U عده زیادی
abräumen U پول [زیادی] در آوردن
eine ganze Menge Leute U عده زیادی از مردم
absahnen U پول [زیادی] در آوردن
eine ganze Anzahl Leute U عده زیادی از مردم
etwas einstreichen U پول [زیادی] در آوردن
überschätzen U زیادی تخمین زدن
das Maul aufreißen <idiom> U زیادی حرف زدن
abcashen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
Viele Leute wurden verletzt. U مردم زیادی آسیب دیدند.
einstreifen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
Jedes weitere Wort erübrigt sich. U هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
Es ist viel los. U اینجا فعالیتهای زیادی [گوناگونی] است.
das Land vor große Probleme stellen U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
das Land vor große Probleme stellen U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz. U آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
sehr zu Jemands Ärger U برای کسی دچار غم و غصه زیادی شدن
Sie wollen wohl Ärger? U مگر سرت به گردنت [تنت] زیادی می کند؟
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben. U این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
abtischen U پول [زیادی] بدون ملاحظه به دیگران در آوردن [در سوییس]
Er nahm seinem Gegenüber beim Poker große Summen ab. U او [مرد] در بازی پوکر پول زیادی از رقیبش برد.
Die Anwesenheit ihres Lehrers bereitete ihr einiges Unbehagen. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
Charakterstück {n} U اثر نمایشی [که در آن به شخصیت بازیگران اهمیت زیادی داده می شود]
Der Körper [Kreislauf] von Sportlern ist in hohem Maße belastbar. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
Zahl {f} تعداد
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Drehzahl {f} تعداد دور
Einwohnerzahl {f} U تعداد نفوس
Einwohnerzahl {f} U جمعیت [تعداد]
Dunkelziffer {f} U تعداد بی شمار
Besucherzahl {f} U تعداد مراجعات
Dunkelziffer {f} U تعداد نامعلوم
Bevölkerungszahl {f} U تعداد جمعیت
Anzahl {f} U شمار [تعداد]
Bevölkerung {f} [Bev.] U تعداد مردم
Anzahl {f} [von etwas] U تعداد [عده] [چیزهایی]
Größe {f} der Grundgesamtheit [N] U تعداد کل داده های آماری
Großrazzia {f} U حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
Dunkelziffer {f} U تعداد برآورد شده از موارد ناشناخته [ثبت نشده]
eine beachtliche Dunkelziffer von Verbrechen U تعداد قابل توجهی از جنایت های کشف نشده
Er hat schon längst seine Dienstzeit in der Firma abgemacht. U او [مرد] مدت زیادی است که خدمت خود را در کارخانه کاملا انجام داده است.
Bazillus {m} U باسیل [تعداد باکتری میله ای شکل که تولید بیماری های مسری می کند]
Recent search history Forum search
0خرید بهترین یو پی اس 2018
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com